به راستی چه تفاوتی میان پایه نهم یا همان سوم متوسطه اول با اول دبیرستان نظام آموزشی گذشته وجود دارد؟ همان تفاوت هایی که در هشتم و ریاضی سوم راهنمائی و بهمین ترتیب هفتم و دوم راهنمائی و شش و اول راهنمائی وجود داشت. آنها چطور تغییر داشتند این هم مثل آن. کتاب بسیار جذاب تر از نظر نگارش و شکل ارائه شده است. اما تفاوت نهم با اول متوسطه گذشته یک مقداری با تفاوت پایه های دیگر با نظایر آن در نظام آموزشی گذشته متفاوت است. در نهم ما با هندسه ای آشنا می شویم که اصلا جایی در اول متوسطه گذشته نداشت. به نظرم این می تواند به یک دلیل باشد و آن همان آشنایی همه دانش آموزان با استدلال است. جای خالی آن بسیار حس می شد. رشته های تجربی و ریاضی هندسه 1 را در سال دوم دبیرستان می خواندند اما از آنجا که در سال دوم تعیین رشته انجام می شد عملا بسیاری از دانش آموزان با هندسه بیگانه بودند. بخصوص دانش آموزانی که وارد فنی حرفه ای می شدند و چه بسا در ادامه تحصیل در دانشگاه نیاز به پایه استدلالی قوی داشتند. اینها به کنار جالبی قضیه مربوط به رشته علوم انسانی بود که آنها منطق را می خواندند یعنی چیزی که اساس قضایای ریاضی است اما رشته های ریاضی درسی به نام منطق نداشتند.
این خیلی ابتکار ارزنده ای بوده که هندسه را در این سطح مناسب در کتاب نهم آورده اند. یکی از نقاط قوت این کتاب است که تشابه را در همان حد آشنایی مطرح کرده است. حالا برخی از مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی و استعدادهای درخشان و غیر انتقاعی هایی که می خواهند متمایز باشند می آیند همین مفاهیم را به هندسه سالهای بالاتر ارتقا می بخشند و سر کلاس بچه ها را وادار به تمرین هایی می کنند که اصولا در سالهای بعد بایست تدریس شود.
این کار که تیزهوشان یک پایه به تدریس مفاهیم سالهای بالاتر مخصوصا ریاضیات گسسته می پردازد نقطه بدی هم از نظر اینکه آموزش را منحرف می سازد و هم زدگی برای برخی ایجاد می کند دارد.
معلم چارچوب کاری مشخصی در نظام آموزش و پرورش متمرکز ایران دارد که تعریف شده است. مفاد کاری او همین کتاب درسی است. دانش آموزی که می خواهد کار بیشتری انجام دهد خودش دنبال مسایل می رود اما آنچه در مدرسه و کلاس درس ارائه می شود تنها همین مفاهیمی باید باشد که در کتاب درسی آمده اگر می خواهد چیزی مطرح شود در شکل، عمق و ظرافت های همین مفاد درسی است. اینکه دو مثلث را ثابت کنید مشابه است این مال هندسه نهم نیست، برای هندسه سالهای بالاتر است.
تازه برخی معلم ها در مدارس دولتی خواسته اند ابتکار به خرج دهند و دانش آموزان را با فرمول های مثلثات در سال هشتم آشنا کردند. این کارها چه معنی ای دارد؟ دانش آموز مفهوم مثلثات و روابط بین آنها را باید بعد از آنکه مختصات را خوب درک کرد، با هندسه آشنایی پیدا کرد و در جبر پیشرفت پیدا کرد ببیند. هنوز رادیکال را دارد می خواند می آیند می گویند سینوس سی درجه ضرب در سینوس شصت درجه را اثبات کند می شود یک دوم فلان فرمول. این کارها بی سلیقگی است.
اینکه سیستم آموزشی ما متمرکز است به این معنا که یک کتاب درسی برای سراسر کشور در نظر گرفته شده است و سیستم درسی کشورهای پیشرفته غیرمتمرکز و بسیار بازتر تعریف شده است و دست معلم باز است تا متناسب با شرایط درنظر گرفته شده و برنامه ریزی شده که خودش در آن نقش زیادی دارد کار کند بحثی متفاوت است. همیشه افرادی که نمی خواهند به برنامه تعیین شده تن دهند از این بهانه جوئی ها که این برنامه ضعف دارد و خوب نیست و ... داشته اند. حالا اگر بررسی شود مشخص می شود که این برنامه ای که ما در کشور داریم اگر خوب اجرا شود خیلی نقاط قوت هم دارد. این همه انرژی صرف می شود یک کتابی تهیه شود و یک برنامه عظیمی در طول سالهای تحصیلی پشت آن است، بعد یک نفر می گوید من ... شما یک تجربه ای داری، یک نظری داری. نباید آن را در کلاس درسی که در سیستم آموزش و پرورش کارش تعریف شده اجرا کنی. شنیده ام معلم هایی پیدا می شوند که فصل های کتاب را جا به جا تدریس می کنند. برخی از آخر شروع می کنند! فکر می کنند آشپزی غذای خانه شان است که سلیقه خود را اعمال می کنند.
معلم به حرف دانش آموز خوب گوش نمی کند، اعمال نظر شخصی می کند بعد می خواهد پیشرفت تحصیلی عجیبی را از آنها شاهد باشد. من دیده ام که نتیجه نداده است. معلم مولف کتاب بوده و سالها سابقه داشته اما خب چون فقط کار نادرست خود را سالها تکرار کرده نتوانسته ثمربخشی داشته باشد.
معلم باید مفاد درسی را خوب درس دهد.
به دانش آموزان گوش کند ببیند چه سوالی می پرسند.
پاسخ را متناسب با سوال به صورت دقیق آنطور که مساله دانش آموز حتما برطرف شود و او اطمینان یابد که برطرف شده بدهد. بسیاری از دانش آموزان سوالات خود را با همان دایره لغات محدودی که می دانند مطرح می کنند، معلم باید شش دنگ حواسش به این باشد که منظور دانش آموز از سوال چیست نه اینکه فقط ببیند چه می پرسد. چه مواردی برخوردم که دانش آموز چیزی می گوید که از جایی برخاسته است که وقتی کشف کردم مشکل و ریشه اش چیست، ابهام های دیگر دانش آموز هم حل شده.
درس ریاضی، هندسه، فیزیک و تا اندازه ای شیمی و زیست شناسی دارای ظرافت هایی در موضوعات شان هستند که بایست به آنها دقت کرد.
خوشبختانه در کتاب های جدید و بخصوص در ریاضی نهم دقت خوبی شده که مفاهیم متناسب با سالهای گذشته و آموخته های دانش آموزان ارتقا بخشیده شود. هرچند در هشتم می توانست سطح بالاتری از مفاهیم ارائه شود. به نظرم هشتم نسبت به هفتم خیلی ارتقای متناسبی نسبت به نهم به هشتم ندارد. به هر حال اگر همین چارچوبی که در کتاب درسی ارائه شده در نظر گرفته شود و تمرین های متنوعی که الگوی آن می توان تمرین های خود کتاب باشد در نظر گرفته شود، دانش آموزان با عمق بخشیدن به دانسته های خود در سالهای بعد پا جای محکمی خواهند داشت تا مثلا تشابه دو مثلث را اثبات کنند. مثلثات را به راحتی بیاموزند و احتمال و مفاهیم آن را مدام گیر نکنند.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.